فکر میکنم به اینکه من تو زندگی چه چیزی کم دارم؟

همسری مهربون و خوب

خانه ای که توش آرامش دارم

سعی میکنم خانه رو پر از آرامش و نشاط کنم

یه مادرم

و همه نعمتی به حد اندازه هست

و کسی کاری به کارم نداره ؛ یه زندگی خوب و معمولی

ولی چرا من از این همه نعمت برای نزدیک شدن به خدا و بندگی خودش استفاده نمیکنم؟

چرا روزها و ساعت هامو راحت میگذرانم بدون او ؟



دفتر حساب رسی تهیه کرده ام برای خودم

برای نوشتن رفتار و کارهام

میخوام از خودم حساب بکشم ؛ قبل از اینکه ازم حساب بکشن


مشکل بزرگ من اینه که
کنترل ذهن ندارم
ذهنم همه جا میره



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها